شبكه خبري العربيه در پيآشوبهاي پس از انتخابات همگام با شبكههاي خبري غربي و صهيونيستي خط آشوب را در كشور دنبال ميكرد، تلاش دارد فعاليتهاي خود در ايران را افزايش دهد.
به گزارش سرويس "فضاي مجازي " خبرگزاري فارس، آتي نيوز نوشت؛ العربيه يكي از خروجيهاي رسانهاي ام. بي .سي است و زير نظر برخي از محافل سعودي - وهابي فعاليت ميكند به تازگي فعاليت خود در برخي از دانشگاهها را آغاز كرده است و در همين راستا، با مراجعه به دانشگاههاي مطرح كشور از برخي از دانشجويان خواسته تا در قالب دادن سوژههاي خبري و ... با اين رسانه همكاري كنند.
تاكيد ميشود، العربيه مبالغ هنگفتي براي جذب نيرو از داخل ايران اختصاص داده است.
قابل تاكيد است با توجه به اينكه بيشتر دانشجويان دانشگاه پوتراى مالزى (UPM) از دانشجويان ايرانى مأمور به تحصيل از ادارات و سازمانهاى دولتى هستند،برخي از عناصر مرتبط با گروهكهاى سياسى مخالف نظامى در سطح دانشگاههاى مالزى با مراجعه به افراد مستعد و ناراضى، سعى در جذب آنها دارند.
گفتنياست، در حال حاضر بيش از 9 هزار دانشجوى ايرانى در كشور مالزى مقيم هستند كه از اين تعداد نزديك به 1500 نفر در دانشگاه دولتى پوتراى مالزى در حال تحصيلند. بيشتر دانشجويان در حال تحصيل در اين دانشگاه به علت وابستگى به سازمانهاى دولتى به صورت بورسيه مشغول به تحصيل هستند.
زندگینام
شهید مصطفی چمران
مصطفی چمران (۱۳۱۱ - ۳۱ خرداد۱۳۶۰[۱]) از اعضای برجسته نهضت آزادی ایران معاون نخستوزیر در امور انقلاب دولت موقت، وزیر دفاع جمهوری اسلامی ایران، نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی، نماینده روحالله خمینی در شورای عالی دفاع و از فرماندهان جنگهای نامنظم بود که در جبهه جنگ ایران و عراق کشته شد.
از تولد تا اعزام به آمریکا
مصطفی چمران به سال ۱۳۱۱ ش در خیابان پانزده خرداد تهران، بازار آهنگرها، محله سرپولک متولد شد.
وی تحصیلات ابتدایی خود را در مدرسه انتصاریه، نزدیک پامنار، گذراند و دوران متوسطه را در دارالفنون و البرز طی کرد. به سال ۱۳۳۲ در رشته الکترومکانیک دانشکده فنی دانشگاه تهران پذیرفته شد. پس از فارغ التحصیلی در سال ۱۳۳۶، یک سال را به تدریس در دانشکدهٔ فنی پرداخت.
وی در تمام دوران تحصیل خود و نیز دورهٔ کارشناسی در دانشگاه تهران، شاگرد اول بود که از استاد خود مهدی بازرگان نمره ۲۲ را در درس ترمودینامیک دریافت کرد.
فعالیت سیاسی
وی از ۱۵ سالگی در جلسات تفسیر قرآن سید محمود علایی طالقانی در مسجد هدایت و در دروس فلسفه و منطق مرتضی مطهری و نیز در جلسات دیگر شرکت داشت.
چمران از اولین اعضای انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه تهران بود. در مبارزات سیاسی دوران مصدق، از مجلس چهاردهم تا ملی شدن صنعت نفت شرکت فعال داشت. وی در روز 16 آذر 1332 در حمله گارد به دانشگاه پلی تکنیک دانشگاه تهران جزء معترضین به حضور نیکسون بود.
او به همراه تنی چند از همفکرانش به تاسیس نهضت آزادی ایران در خارج از کشور مبادرت می کند و عضویت او در این حزب را تا زمان مرگ ادامه داشت.
در آمریکا
چمران با بورس شاگرد اولی در دانشگاه تهران برای ادامه تحصیل به آمریکا رفت و همچنان در دورههای کارشناسی ارشد (رشته الکتریسیته) دردانشگاه تگزاس در آستین و دکتری (رشته فیزیک پلاسما و الکترونیک) در دانشگاه برکلی شاگرد اول بود.[۲]
چمران در یک شرکت بزرگ آمریکایی به نام بل که روی پروژههای علمی قمر مصنوعی فعالیت داشت استخدام و تا تیرماه ۱۳۴۴ (۱۹۶۷) که به همراه دوستانش به خاور میانه رفت، در این شرکت فعالیت داشت. چمران از شاگردان آیتالله طالقانی در ایران و از اعضای بنیانگذار نهضت آزادی خارج از کشور بود[۳]. در آمریکا با همکاری ابراهیم یزدی برای اولین بار انجمن اسلامی دانشجویان آمریکا را پایه ریزی کرد و از مؤسسین انجمن اسلامی دانشجویان ایرانی در کالیفرنیا بود. به دلیل این فعالیتها، بورس تحصیلی شاگرد ممتازی وی از سوی رژیم شاه قطع میشود.
در سال ۱۹۶۲ (۱۳۴۱)، پس از فارغ التحصیل شدن با خانواده خود به نیوجرسی منتقل شد و ضمن عضویت در شورای مرکزی جبهه ملی به عنوان عضو هیئت اجرایی و مسئول مالی به فعالیت پرداخت. تدارک اعتراضات و بسیج دانشجویان در جلوی سازمان ملل در نیویورک ـ در جلوی کاخ سفید در واشینگتن و همچنین سفارت ایران در شهر واشینگتن و سایر کنسولگریها در شهرهای شیکاگو ـ نیویورک ـ سانفرانسیسکـو در جهت اعتراض به وضعیت سیاسی ـ اجتماعی ایران بخش عمدهای از تلاش و فعالیتهایش در این سالها است.[۴]
ماجرای بست نشستن در عبادتگاه سازمان ملل بدین قرار است: در سازمان ملل، محلی به عنوان معبد طراحی گردیده که نه مسجد است نه کلیسا؛ صرفاً عبادتگاه است. اتاقی است بزرگ و ساده که به صورت یک اتاق آرام و فضایی روحانی طراحی شده و بازدیدکنندگان بعضاً در این محل لحظاتی توقف کرده و با خود خلوت و به نیایش درونی میپردازند. دوازده نفر از ایرانیان طبق قرار قبلی در این محل حاضر شده و اصطلاحاً بست مینشینند. پس از چند دقیقه توجه مأمورین به این نفرات که بیش از حد معمول در محل عبادتگاه توقف کردهاند جلب میشود. مامورین خواستار خروج این نفرات از عبادتگاه میشوند. جمع متحصن خواستار ملاقات با دبیر کل سازمان ملل میشوند که با مخالفت مأمورین روبرو میشوند. از طرفی دیگر، عدهای از اعضاء جبهه ملی و دانشجویان هم در خارج از ساختمان تجمع کرده و پلاکاردها و بیانیههایی به زبان انگلیسی در اعتراض به شاه و هیئت حاکمه ایران بین توریستها و مردم توزیع میکنند. خبر تحصن ایرانیان در محل سازمان ملل خبرنگاران را به آنجا میکشاند. مأمورین که از خروج متحصنین ناامید میشوند گارد مخصوص را آورده و دست و پای آنها را گرفته، کشان کشان از سازمان ملل بیرون میبرند و خبرنگاران خارجی و تلویزیونهای سراسری آمریکـا از این صحنه فیلمبرداری میکنند. روی زمین کشیده شدن چمران با سری بی مو به روی پلههای سازمان ملل صحنه فجیعی را در اخبار کانالهای مختلف تلویزیون آمریکا به وجود میآورد. این فیلم برای چمران بسیار گران تمام شد؛ زیرا این نوع حرکتها برای یک محقق در یک شرکت بزرگ علمی قابل قبول نمیتوانست باشد.[۵]
مصطفی چمران دو بار ازدواج کرد او از همسر اول خود، پروانه، سه فرزند دارد؛[۳] که دو دختر و یک پسر میباشند. فرزند پسر او، بعدها در سواحل آمریکا غرق میشود. وی پس از سفر به لبنان، از همسر آمریکایی خود جدا شد و با یک زن لبنانی به نام «غاده» ازدواج کرد.
در مصر
چمران پس از پایان تحصیلات و پس از قیام پانزده خرداد به همراه با ابراهیم یزدی، رهسپار مصر شده وبه تاسیس اولین پایگاه آموزش جنگهای مسلحانه میپردازد. او به مدت دو سال، در زمان جمال عبدالناصر، سخت ترین دورههای چریکی و پارتیزانی را میآموزد و به عنوان بهترین شاگرد این دوره شناخته میشود.
در مصر با مشاهده جریان ناسیونالیسم عربی به جمال عبدالناصر اعتراض کرد و ناصر ضمن پذیرش این اعتراض گفت که جریان ناسیونالیسم عربی آن قدر قوی است که نمیتوان به راحتی با آن مقابله کرد و به دنبال آن به چمران و یارانش اجازه میدهد که در آن کشور نظرات خود را بیان کنند.[۶]
در لبنان
در سال ۱۳۵۰ امام موسی صدر در سفری به تهران ضمن ملاقات با بازرگان و گزارش خدمات در لبنان، از تشکیل یک مدرسه در شهر صور خبر میدهد و از ایشان معرفی یک مهندس مجرب جهت اداره مدرسه را خواستار میشود. مهندس بازرگان، چمران را معرفی مینماید. پس از تماس امام موسی صدر با چمران، این امر مورد قبول چمران واقع شده و وی مجدداً همه چیز را رها کرده و به سوی لبنان رهسپار میگردد.[۷]
او در لبنان، در کنار امام موسی صدر، به فعالیتهای فرهنگی و چریکی میپردازد و مدیریت مدرسه صنعتی جبل عامل را به عهده میگیرد. تأسیس پایگاه چریکی مستقل برای تعلیم مبارزان ایرانی در لبنان، از دیگر اهداف چمران بودهاست. چمران در لبنان، به کمک امام موسی صدر، «حرکةالمحرومین» و سپس جناح نظامی آن، سازمان «امل» را پایه گذاری میکند.از سال ۱۹۷۱ که به جنوب لبنان آمده بود، کلاسهائی برای درسهای ایدئولوژیک اسلامی به سبک انجمنهای اسلامی دانشجویان به راه انداخت. از هر دهی یک یا دو نفر از معلمین مسلمان را انتخاب کرد که مجموعاً حدود ۱۵۰ نفر میشدند؛ هفتهای یک بار به مدرسه میآمدند و جلساتی اسلامی برپا میشد که امام موسی، شیخ مهدی شمس الدین، سید محمدحسین فضلالله و رجال دیگر سخنرانی میکردند و بعد خودش وارد بحث میشد و یک سلسله دروس ایدئولوژیک بیان میکرد. همین افراد بودند که اولین هستههای سازمان «حرکت المحرومین» در جنوب را تشکیل دادند. او در بیروت نیز نظیر این اقدام را انجام داد.
هنگامی که منطقه شیعه نشین «نبعه» توسط فالانژها محاصره شده بود، چمران در مأموریتی خطرناک، سوار بر زره پوشی از ارتش لبنان، خود را به داخل منطقه محاصره شده میرساند. در میان راه فالانژیستها زره پوش را متوقف میکنند و میخواهند درب آن را باز کنند که چمران از داخل دستگیره در را محکم میگیرد و آنها فکر میکنند در قفل است و وقتی از شیشه کوچک به داخل نگاه میکنند او خود را پنهان میکند؛ آنها نیز با تصور اینکه کسی داخل نیست منصرف میشوند. چمران پس از سه روز ماندن در نبعه تصمیم به مراجعت میگیرد. برای بازگشت زره پوشی نبود؛ لذا با ارمنیها تماس میگیرد؛ ارمنیها در قبال گرفتن پول شیعیان را به بیروت میرساندند و اکثریت آنها در میان راه به اسارت میافتادند و کشته میشدند. چمران با اتومبیل، همراه سه نفر ارمنی، وارد منطقه فالانژیستها میشود و در پست ایست و بازرسی فالانژها با استفاده از پاسپورت یک شخص فرانسوی که شباهتی به چمران داشته، شروع به صحبت به زبان فرانسه با مأمورین میکند و بدین ترتیب از محاصره آنها خارج میشود. او گزارشی از وضعیت وخیم شیعیان جنگ زده «نبعه» به امام موسی صدر میدهد. امام موسی صدر با دوستی در فرانسه تماس گرفته و طلب مساعدت مینماید؛ او نیز با سازمان پزشکان بدون مرز تماس برقرار میکند و اکبپی متشکل از چهار پزشک فرانسوی به همراه سه پرستار عازم نبعه میشوند. چمران مجدداً همراه با اکیپ فرانسوی عازم نبعه میشود که در میان راه اتومبیل آنها را به رگبار میبندند و سوراخ سوراخ میکنند.
چمران عشق و ارادت عجیبی به امام موسی صدر داشت و از یادداشتهایش این امر کاملاً هویداست.
چمران نسبت به گروههای سیاسی لبنان شناخت عمیقی داشت و در نوشتههایش انزجار از گروههای چپ موج میزند؛ وی آزردگی خاطر خویش را از باران تهمتهائی که گروههای مختلف سیاسی به او میزدند کتمان نمیکند. از جمله اتهامات بی اساسی که به چمران زده بودند، تسلیم نمودن اردوگاه بزرگ فلسطینی تل زعتر به کتائب (فالانژها) بودهاست. چمران با رهبران فلسطینی و در رأس آنها، یاسرعرفات نیز تماس و همکاری نزدیک داشتهاست. در بحبوحه پیروزی انقلاب ۵۷، چمران در نظر داشت که پانصد رزمنده از سازمان «امل» را تجهیز نموده و خود را به وسط معرکه نبرد در ایران برساند. دولت سوریه نیز دادن امکانات و هواپیما برای انتقال رزمندگان را تقبل نموده بود تا در هر جا که سازمان امل میخواهد رزمندگانش را پیاده کند. اما نبرد در تهران ۲۴ ساعت بیشتر طول نمیکشد و طرح به مرحله اجرا در نمیآید. [۸]
محمد نصرالله عضو هیأت رئیسه جنبش اَمل در خصوص حضور دکتر مصطفی چمران در لبنان میگوید: «شهید چمران بر حسب خواست امام موسی صدر از مصر به لبنان آمد. همسر ایشان به همراه سه پسر و یک دختر نیز به لبنان آمدند. اما به دلیل عدم وجود مدرسه برای آنان خانواده چمران نتوانست در لبنان زندگی کند. او از همسرش جدا شد و خانوادهاش را رها کرد تا با خانواده فقرا زندگی کند. خودش میگفت من خاک کفشهای فقرا هستم. چمران در دل شیعیان لبنان جاودان است. امام موسی صدر وصیت کرد که همواره حرف شهید چمران اجرا شود.(ساختار سیاسی اجتماعی لبنان-ص 126)
با پیروزی انقلاب ۱۳۵۷، چمران همراه با شماری از جنگندگان «امل» به ایران آمد و با آنکه قصد ماندن در ایران را نداشت، به توصیه سید روحالله خمینی در وطنش ماندگار شد. در اوایل پیروزی انقلاب، به تربیت اولین گروه از پاسداران انقلاب در سعدآباد پرداخت.
در کردستان
در غائله کردستان برای خواباندن فتنه جدایی طلبانی که با دولت مرکزی میجنگیدند، به آن دیار رفت. گردنه قلعه حصار، بین راه ارومیه و سرو، توسط جدایی طلبانی اشغال شده بود و نیروهای ژاندارمری و داوطلب محلی پس از دادن تلفات زیاد عقب نشینی کرده بودند؛ وی در اولین حرکت نظامی خود به همراه فلاحی، فرمانده نیروی زمینی ارتش، در حالی که کلاشینکوف به دست گرفته بود و پیشاپیش نیروهای نظامی حرکت میکرد و راه را برای عبور تانکها باز مینمود، در پاکسازی گردنه مزبور شرکت کرد و یاغیان را پراکنده نمودند. در ناآرامیهای مریوان از طرف دولت موقت به مأموریت رفت و مدت ده روز در آنجا ماند و پس از برگزاری جلسات متعدد برای بازگشت امنیت به منطقه و حاکمیت دولت مرکزی با بزرگان شهر به توافق رسید. در جنگ کردستان، گروهی از زبده ترین تکاوران ارتش او را همراهی میکردند. آنها از تاکتیک ویژهای سود میجستند و به جای آن که با پیشقراولان دشمن مواجه شوند، با هلیکوپتر در قلب پایگاههای دشمن فرود میآمدند و آنها را تار و مار میکردند. اوج شهرت چمران در واقعه خونین پاوه بود که همراه با تیمسار فلاحی، در زیر باران گلوله، خود را به محاصره افکند. شهر پاوه به دست شورشیان افتاده بود و تنها خانه پاسداران و پاسگاه ژاندارمری مقاومت میکردند. در این حادثه، با پخش پیام سید روح الله خمینی از رسانهها که ارتش و پاسداران را به پاوه فراخوانده بود، آشوبگران پا به فرار گذاشتند و چمران در تعقیب بقایای آنها، شهر به شهر، تا سردشت پیش رفت و شهرهای بزرگ کردستان مثل مهاباد، بانه، سقز و بوکان را آزاد نمود. از حوادث دردناکی که در پاوه اتفاق افتاد، سقوط هواپیمای فانتوم، قتل عام مجروحین در بیمارستان شهر به دست محاصره کنندگان و برخورد هلیکوپتر ۲۱۴ حامل مجروحین به کوه بود که چمران از آن با تلخی فراوان و یک حادثه «دیوانه کننده» یاد میکند.[۹] او پس از این جریانات به تهران احضار شد و از سوی سید روحالله خمینی به سمت وزارت دفاع منصوب گردید.
در خوزستان
چمران در انتخابات اولین دوره مجلس شورای اسلامی از تهران به نمایندگی انتخاب شد. با آغاز جنگ ایران و عراق به جبهه جنگ عزیمت نمود و به همراه سید علی خامنهای ستاد جنگهای نامنظم را بنیان نهاد. ایجاد واحد مهندسی فعال برای ستاد جنگهای نامنظم یکی از این برنامهها بود که به کمک آن، جادههای نظامی به سرعت در نقاط مختلف ساخته شد و با نصب پمپهای آب در کنار رود کارون و احداث یک کانال به طول حدود بیست کیلومتر و عرض یک متر در مدتی حدود یک ماه، آب کارون را به طرف تانکهای عراقی روانه ساخت، به طوری که آنها مجبور شدند چند کیلومتر عقب نشینی کنند و سدی بزرگ مقابل خود بسازند. در سال ۱۳۵۹ چمران در اثنای نبردی متهورانه که برای آزادسازی سوسنگرد درگرفته بود مجروح گردید؛ او با کامیونی که از دشمن به غنیمت گرفته بود خود را به بیمارستان رساند و بستری شد؛ اما بیش از یک شب در بیمارستان نماند و بعد از آن به مقر ستاد جنگهای نامنظم رفت. وی مجددا در تاریخ ۳۱ خرداد ۱۳۶۰ هنگام معرفی و توجیه فرمانده جدید محور دهلاویه به جای «ایرج رستمی»، در خط مقدم نبرد، بر اثر اصابت ترکش خمپاره ۶۰ دشمن از ناحیه سر زخمی شد. کمکهای اوّلیه بر روی او در بیمارستان سوسنگرد انجام گرفت و آمبولانس به اهواز شتافت؛ ولی پیکر بیجان او به اهواز رسید.[۱۰] آرامگاهش در بهشت زهرا قرار دارد. بر قتلگاه او در دهلاویه نیز بنای یادبود باشکوهی ساختهاند.
ر. | وزیر | وزارتخانه | ر. | وزیر | وزارتخانه |
۱ | شکوهی، رجایی | آموزشوپرورش | ۱۲ | طاهری | راه |
۲ | اسلامی | ارتباطات | ۱۳ | میناچی | جهانگردی |
۳ | امیرانتظام | سخنگو | ۱۴ | احمدزاده | صنایع |
۴ | اردلان | دارایی | ۱۵ | شریعتمداری | علوم |
۵ | سنجابی،یزدی | خارجه | ۱۶ | دوزدوزانی، حبیبی | ارشاد |
۶ | صدر | بازرگانی | ۱۷ | فروهر | کار |
۷ | سامی | بهداشت | ۱۸ | حاج سیدجوادی | کشور |
۸ | یدالله سحابی | مشاور | ۱۹ | کتیرایی |