تازه های دنیای ما بر اساس خبرهایی از نویسندگان آزاد اندیش
در باره ما
با سلام به دوستان عزیز و گرامی
هدف ما از ارایه این وبلاگ ایجاد درک عمیقتری از تحولات و رویدادهاو
انعکاس حقایق بدون پرده روز دنیا میباشد .
از اینکه ما را همراهی میکنید متشکریم.
بر اساس آخرین تحقیقات و نظر سنجیهای مستند از متفکران و اقتصاد دانان و دانشمندان از تمامی ملیتهای دنیا فرو پاشی نظام سیاسی و اقتصادی و مهمتر از همه فرو پاشی و جنگ داخلی در ایا لتهای آمریکا بسیار نزدیک است و همگان شاهد وقوع وضعیتی وخیم و ملال آور در آمریکا مانند آنچه بر سر اتحاد جماهیر شوروی آمد، خواهند بود. در راستای این اخبار همگی کشورهایی که دارای وابستگی های تنگاتنگ با این کشور هستند و به نوعی زیر پرچم ایالات متحده آمریکا می باشند،شاهد مهلک ترین ضربات اقتصادی و اجتماعی و سیاسی بر کشور متبوعشان خواهند بود. از این رو تمامی کارشناسان بر لزوم بازنگری و تحول در نظام اقتصادی وسیاسی دنیا برای جلوگیری از سونامی انهدام آمریکا یا به اصطلاح مرگ امپراطوری بزرگ ایالات متحده آمریکا اتفاق نظر دارند.
به گزارش مفکرة الاسلام، "عامر عبدالمنعم " نویسنده مصری و سردبیر سایت "العرب نیوز " در مقالهای به بررسی اوضاع و شرایط آمریکا پرداخته و 22دلیل برای فروپاشی قریبالوقوع این امپراطوری ذکر میکند.
وی در ادامه مقاله خود با استناد به اسناد و مدارک بینالمللی ادعاهای کاخ سفید در مورد دستاوردهای خود در عراق و افغانستان را زیر سوال میبرد:
1-در گزارش شاخص فساد Corruption Perceptions Index سال 2009 از سوی سازمان شفافسازی بینالمللی واقع در برلین، افغانستان و عراق از جمله فاسدترین کشورهای جهان هستند. این گزارش 180 کشور را در برمیگیرد، که در آن عراق در رتبه 176 و افغانستان در رتبه 179 قرار دارد.
2-عراق و افغانستان از جمله خطرناکترین کشورهای جهان هستند و نبود امنیت در این دو کشور بنا بر گزارش سالانه امنیت جهانی "گلوبال بیس اندیکس " در سال 2010 که مؤسسه "اکونومیست اینتلیجنس یونیت "[موسسه اطلاعات اقتصادی] وابسته به مجله انگلیسی "اکونومیست " برآن نظارت دارد، آمده است. در این گزارش شاخص امنیت در 149 کشور جهان مورد بررسی قرار گرفته که در نتیجه آن، عراق در رتبه 149 و افغانستان در رتبه 147 قرار گرفته است.
3-در ششمین سنجش سالیانه کشورهای شکست خورده در سال 2010، افغانستان و عراق از جمله 10 کشور اول بودند. تهیه این گزارش توسط نشریه "سیاست خارجی " با همکاری مرکز "صندوق برای صلح " تهیه شده است؛ این مرکز یک مرکز پژوهشی آمریکایی میباشد که با پرداختن به درگیریهای بینالمللی به دنبال راههای اداره این درگیریها، حل آنها و علل به راه افتادن آنها میباشد. این سنجش رتبه دولتها را بنا بر درجه ضعفشان در ادای وظایف محوله به آنها تعیین میکند.
4-گزارشهای سازمان ملل به این مطلب اشاره دارد که افغانستان به بزرگترین کشور تولید کننده مواد مخدر در 10 سال اخیر تبدیل شده است.
*فروپاشی آمریکا*
شاید به دلیل عجله در پاسخ به ادعاهای مطرح شده از سوی فرماندهی مرکزی ایالات متحده آمریکا، برخی مطالب از قلم افتاده باشد، اما مسئله مهمتری که بسیاری را به بسیج شدن در پشت این جوابیه واداشته، صحبت از فروپاشی و سقوط آمریکا و نابودی رؤیای امپراطوری این کشور است. رهبری آمریکا گشوده شدن این مطلب و بحث پیرامون آن را برنمیتابد چرا که موجب رسوایی مسائلی میشود که آنها به دنبال پنهان کردن و دور نگاه داشتن آن از انظار همگان میباشند.
مسئله فروپاشی و سقوط امپراطوری آمریکا، موضوع بحث متفکرین و استراتژیستها در آمریکا و سراسر جهان و با تمامی زبانها میباشد؛ کسانی که به دنبال اطلاع از هزاران تحقیق و سند مرتبط با این موضوع هستند، کافی است در گوگل سرچ کنند تا به صدها هزار عنوان پیرامون این موضوع دست یابند.
با سرچ سریع عنوان "فروپاشی امپراطوری آمریکا " 186000 عنوان و با سرچ "سقوط امپراطوری آمریکا " 163000 عنوان و با سرچ انگلیسی " The collapse of the American empire "359000 هزار عنوان یافت میشود.
اخیرا در آمریکا، دهها کتاب پیرامون فروپاشی امپراطوری آمریکا منتشر شده که بارزترین آنها کتابهای (مرز قدرت ... پایان استثنائی آمریکا) نوشته "اندرو باسیفچ " استاد تاریخ و روابط بینالملل دانشگاه بوستن و کتاب (جنگ سه تریلیون دلاری) نوشته "ژوزف استیجلتز " برنده جایزه نوبل اقتصاد جهان در سال 2000 و "لیندا بیلمز " استاد سیاست عمومی دانشگاه هاروارد میباشد.
بنا بر پیشبینیهای اندیشمندان اقتصادی غرب، سقوط قریبالوقوع امپراطوری آمریکا و عقبنشینی از جهان، سریعتر از آنچه تصور میکنیم محقق خواهد شد و آنگونه که جورج بوش، رئیسجمهور سابق آمریکا اعلام کرد زمان آن سال 2025 نخواهد بود؛ در آن روز ملت آمریکا خواهان جدایی از نفت و جایگزینی آن با انرژی دیگری هستند، در آن روز قدرتی خارج از سلطه ایالات متحده بر خاورمیانه حکومت خواهد کرد.
در ادامه نویسنده برای اطمینان از فروپاشی قریبالوقوع امپراطوری آمریکا، شاخصهایی را در سه حیطه مورد بررسی قرار میدهد: فروپاشی اقتصادی، شکست نظامی و افول سیاسی و فرهنگی.
در این بخش، نویسنده با تکیه بر شاخصه اقتصادی، به مانند امپراطوریهای پیشین بر پایان نزدیک امپراطوری آمریکا تأکید میکند. اقتصاد یکی از عوامل سقوط امپراطوریهای گذشته بوده است. زمانی که اتحاد جماهیر شوروی تفکیک و دچار فروپاشی شد، با وجود شکستش در افغانستان از لحاظ نظامی ضعیف نبود، بلکه به دلیل سایش نابودکننده اقتصاد روسیه و تراکم بدهیها دچار فروپاشی شد. همین مسئله برای امپراطوری بریطانیا، فرانسه و حتی امپراطوری عثمانی رخ داد و در اثر ناتوانی اقتصادی و کثرت بدهیها سقوط کردند.
در اینجا منظور از سقوط بازگشت آمریکا به قرون وسطی نیست، بلکه مقصود آن است که تبدیل به کشوری عادی خواهد شد که در مرزهای خود زندگی میکند؛ این کشور همچنان مانند بریطانیا، فرانسه و روسیه دولتی قوی باقی خواهد ماند، ولی طمع توسعه و استعمار آن پایان یافته و سلطه آن بر جهان پایان خواهد پذیرفت.
در مرحله دوم این بحث، نویسنده شکست طرح نظامی آمریکا و غرب در عراق و افغانستان و ناتوانی آمریکا در ورود به جنگ های جدید را مورد بررسی قرار میدهد و به دنبال اثبات این مسئله است که توان نظامی، بعد از آنکه به نهایت خود رسید، دیگر رو به ضعف نهاده و سلاحهای پیشرفته به تنهایی، پیروزی و تحقق اهداف استراتژیک را میسر نمیسازد.
در مرحله سوم نویسنده ضمن تکیه بر فروپاشی سیاسی و اخلاقی آمریکا و غرب با نگاهی جامع، به آینده جهان پس از فروپاشی آمریکا و جایگاه مسلمانان در نظام نوین جهان میپردازد.
*شاخصهای اقتصادی فروپاشی قریبالوقوع آمریکا*
در میدان گاوبازی، مبارزی که بنیهاش ضعیف باشد قادر نیست در ابتدا بر گاو عظیمالجثة پیروز شود و اگر در مقابل این گاو بایستد بدون شک کشته خواهد شد، اما خونریزی مستمر ناشی از تیرهای کوچک، این گاو با شاخهای بلندش را وادار میکند تا در پایان مبارزه بر زمین بیفتد.
آنچه برای آمریکا رخ داد این بود که درگیر جنگهای سریع شده و در کمترین زمان بر دشمنانی که ضعف در ایشان رخنه کرده، پیروز میشد. این مسئله در دو جنگ جهانی رخ داد؛ جنگهایی رخ داد و عملیاتهای نظامی به راه افتاد. این جنگها تأثیری بر قدرت اقتصادی ایالات متحده نداشت چرا که در کوتاه مدت به پایان میرسید و از دیگر سو بودجههای مازاد آمریکا این توان نظامی را پشتیبانی میکرد.
مسئله جدیدی که در جنگهای اخیر برای آمریکا رخ داد، این بود که با واکنشهای غیر منتظره و مقاومتی روبرو شد که این کشور را در مقابل دوستان غربیاش تحقیر کرده و هیبت آن را در هم شکست. ملت افغانستان و عراق تسلیم نشدند و آمریکا و غرب در هر دو جنگ شکست خوردند؛ دولت بوش اقتصاد آمریکا را در جنگ فرسایشی وارد کرد؛ قرض، بدهی و فشار بر بودجه بالا گرفت و با طولانی شدن جنگ اقتصاد آمریکا دچار تزلزل شد و ناگهان قلعه بر سر بوش خراب شد تا جائیکه مجبور شد با ذلت و خواری از منصب ریاست خارج شود.
ملت آمریکا که در ابتدا از جنگ حمایت کرد، به رهبر خود پشت کرده و دور شد و اوباما را بعنوان نخستین رئیس جمهور سیاه پوست کشور انتخاب کردند تا شاید ارتش را از خارج به عقب کشانده و فروپاشی را متوقف سازد؛ اما اوباما پس از ویرانی و از دست رفتن فرصت بر سر کار آمد.
دیگر رئیس جمهور جدید جز طمع در دور بعدی ریاستجمهوری خود قادر به انجام کاری نبود، لذا برای نزدیک شدن به فقرا اقدام به درمان، استخدام و معافیت ایشان از مالیات نمود، هرچند این مسئله باعث افزایش کسری بودجه آمریکا شد.
کسانی که اوضاع اقتصادی آمریکا را دنبال میکنند، درمییابند که بازیابی سلامت آمریکا تنها یک سراب و خواب پریشان است و این کشور بسیار بسیار به ورشکستگی نزدیک شده و فروپاشی آن خیلی سریعتر از چیزی است که تصور میکنیم و ما ناگاه به مانند فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی خود را در برابر سقوط ناگهانی ایالات متحده خواهیم یافت.
با پیگیری تغییر اوضاع اقتصادی و مطلع شدن از پیشبینیهای تحلیلگران جهانی و آمریکایی میتوان 22 دلیل بر فروپاشی قریبالوقوع ایالات متحده آمریکا در نظر گرفت از جمله:
1-افزایش بیسابقه کسری بودجه: دفتر بودجه کنگره آمریکا اعلام کرد میزان کسری بودجه در سال 2010 به 1.342 تریلیون دلار رسیده و کنگره انتظار دارد این کسری در سال 2011 به 1.066 تریلیون دلار برسد. کسری بودجهای که کاخ سفید در فوریه گذشته اعلام کرد چیزی در حد 8.53 تریلیون دلار در طول 10 سال بوده است، اما دیوان بودجه اعلام کرد که میزان این کسری به 9.75 تریلیون دلار افزایش یافته است. کارشناسان انتظار دارند بودجه سال 2011 سبب کسری 10 تریلیون دلاری طی 10 سال اخیر شود.
2-افزایش کسری شاخص بازرگانی به دلیل افزایش واردات از خارج و بازگشت صادرات آمریکایی: گزارش وزارت بازرگانی ایالات متحده حاکی است که میزان این کمبود در سال 2009 به 375 میلیارد دلار رسید و این میزان امسال کاهش نیافته و در طول 6 ماه نخست سال جاری به 334.9 میلیارد دلار رسیده است. به گفته وزارت بازرگانی خارجی آمریکا، کسری شاخص تجاری آمریکا در آگوست 2010، 8.8% رشد داشت یعنی از 42.6 میلیارد دلار در ژولای به 46.4 میلیارد دلار در آگوست 2010 افزایش یافت.
چین در صدر کشورهایی قرار دارد که در مقایسه با ایالات متحده، میزان تجارت به نفع این کشور متمایل است. کسری شاخص تجاری آمریکا با این کشور به عنوان نمونه از 2/20 میلیارد دلار در آگوست سال گذشته به 28 میلیارد دلار در ماه مشابه امسال رسیده است.
3-بنا به گزارش وزارت خزانهداری آمریکا در ژوئن، میزان بدهکاریهای عمومی آمریکا طی 10 سال گذشته با افزایش 58% ، از 5.647 تریلیون دلار در سال 2000 به 13 تریلیون دلار در سال 2010 رسید، یعنی چیزی حدود 93% تولید ناخالص داخلی این کشور. انتظار میرود این میزان در سال 2015، به 19.7تریلیون دلار برسد یعنی 102.6% تولید ناخالص داخلی، در نتیجه ایالات متحده چارهای جز ورشکستگی ندارد.
بنا بر گزارش مارس گذشته گروه اقتصادی شبکه "CNN "، این آمار و ارقام رسمی، شامل بندهای مخفی که حجم این بدهیها را به ارقام نجومی میرساند، نمیباشد؛ از جمله آنها ضرر و زیانهای شرکتهای ورشکسته است که دولت آمریکا آنها را اداره میکند و نیز خسارتهای کاهش مالیات. کارشناسان بر این مطلب تأکید دارند که میزان بدهیهای آمریکا که هر روز 1.4 میلیارد دلار و هر دقیقه حدود یک میلیون دلار افزایش مییابد، به مانند یک بمب ساعتی است که ممکن است هر لحظه منفجر شود.
4-چین به تنهایی با در دست داشتن حدود یک تریلیون دلار از اسناد خزانه و اوراق بدهیهای آمریکا، هر زمان که بخواهد از این اسناد خلاص شود، قادر است اقتصاد آمریکا را از پا بیندازد.
5-گزارش کمیته مشترک اقتصادی وابسته به کنگره آمریکا اعلام کرد که هزینههای دو جنگ طی سالهای 2002 و 2008، بر خلاف برآورد 50 تا 60 میلیارد دلاری دولت بوش به حدود 1.6 تریلیون دلار رسید. در آینده نیز هزینههای اقتصادی به مراتب بیشتر از این خواهد بود، چرا که بنا بر پیشبینیها هزینه این دو جنگ در فاصله سالهای 2003 و 2017، به 3.5 تریلیون دلار خواهد رسید؛ به عبارتی هر خانوار معمولی آمریکایی متحمل هزینهای حدود 46400 دلار خواهد شد.
6-افزایش هزینه جنگ عراق و افغانستان به 6.4 تریلیون دلار: این مطلب را "ژوزف استیگلیتز " اقتصاددان و برنده جایزه نوبل به همراه "لیندا بیلمز " استاد دانشگاه هاروارد، نویسندگان کتاب "جنگ 3 تریلیون دلاری "، با در نظر گرفتن هزینههای نگهداری سربازان زخمی و سالم اعلام کردهاند. این دو نفر بعد از دو سال و به دنبال آمار جدید اتحادیه کهنه سربازان، ارقام منتشر شده در کتابهای خود را اصلاح کردند.
7-از حقایق ثبت شده در کنگره، آن است که جنگ برای آمریکا ماهیانه 80 میلیارد دلار هزینه دارد و از طرفی هزینه اعزام سربازان به منطقه به 2.5 میلیارد دلار رسیده است. هزینه پرتاب بمبها و موشکها حدود 10 تا 15 هزار دلار در ساعت است و هزینه راهاندازی هر یک ناو هواپیمابر، روزانه 3 میلیون دلار است.
8- افزایش بودجه دفاعی طی 10 سال اخیر فشار زیادی را بر بودجه عمومی ایالات متحده تحمیل نموده است. بودجه تخصیص یافته از سوی پنتاگون در سال 2001، 432 میلیارد دلار بوده که در سال 2008، این میزان به 696.3 میلیارد دلار و در سال 2011 به 720 میلیارد دلار رسیده است.
9- وزارت بازرگانی آمریکا بر خلاف وعدههای داده شده از سوی دولت، بر کاهش رشد تولید ناخالص داخلی و کاهش تقاضای محصولات غیر دفاعی آمریکا در بازار جهانی تأکید دارد که این مسئله کشور را به سمت ورشکستگی پیش میبرد.
10- نوسان بازار سهام آمریکا، عدم اعتماد به این بازار و نیز فرار سرمایهگذاریهای خارجی از این کشور: عدم اعتماد بینالمللی به بازارهای مالی آمریکا و فرار سرمایهگذاریهای خارجی، موجب ایجاد بحران در اعتبار آمریکا شده است.
11- تعطیلی دهها هزار کارخانه و شرکت آمریکایی و اخراج کارگران آنها: بر اساس آمارهای ورشکستگی بکار رفته از سوی وکلا و بانکها، در ژانویه 2010، 6502 شرکت به موجب قوانین ورشکستگی تقاضای حمایت از بدهکاران نمودند در حالیکه این آمار در می 2009، 6055 شرکت بوده است.
12- ورشکستگی بیش از 150 بانک آمریکایی که همچنان 500 بانک دیگر در آستانه ورشکستگی هستند؛ سقوط بانکها موجب میشود که کشور در تمامی زمینههای اقتصادی به طور کامل فلج شود.
13- کاهش ارزش دلار در برابر سایر پولهای رایج: ارزش دلار در برابر یورو و یوان چین به کمترین میزان ممکن رسیده است. این کاهش مستمر قیمت دلار اعتماد در سرمایهگذاری، به ویژه بر روی اسناد دولت آمریکا و بازار پولی این کشور را از بین میبرد.
14- روی آوردن سرمایهگذاران به خرید طلا به جای سرمایهگذاری بر روی دلار: چرا که طلا منبعی ارزشمند میباشد، در حالیکه دلار ارزش جهانی خود را از دست داده است؛ این مسألهای است که موجب افزایش قابل توجه قیمت طلا شده است.
15- در لیست نیوزویک در مورد بهترین کشورها در جهان، آمریکا از رتبه نخست میان 100 کشور جهان در سال 2000 به رتبه 11 در سال 2010، نزول کرده است.
*به سوی فقر*
16- طی نیم قرن، میانیگن فقر در آمریکا به بالاترین سطح خود رسیده است، به گونهای که تعداد فقرا در سال گذشته 43.6 میلیون تن از شهروندان آمریکایی بوده است. مرکز آمار ایالات متحده تأکید کرد میانگین فقر از چیزی حدود 13.2% در سال 2008 به 14.6% در سال 2009 رسیده که از آغاز آمارگیری فقرا در سال 1959، بالاترین سطح آن میباشد.
17- شمار شهروندان محروم از بهداشت از 46.3 میلیون در سال 2008 به 50.7 میلیون در سال 2009 افزایش یافته، یعنی چیزی حدود 16.7% کل شهروندان ایالات متحده.
18- در حال حاضر 10 میلیون آمریکایی از بیمه بیکاری استفاده میکنند و این چیزی حدود 4 برابر این تعداد در سال 2007 میباشد.
19- بیش از 41 میلیون آمریکایی از کوپن غذا استفاده میکنند که طی دسامبر 2007 تا ژوئن 2010، شمار آمریکاییهایی که به برنامه کوپن غذا اضافه شدهاند 55% افزایش داشته است.
20- بنا بر گزارش گروه مسئول از جانب سنای آمریکا وابسته به برنامه وزارت بازرگانی، بیش از 6 میلیون خانواده آمریکایی به مدت 60 روز یا بیشتر از پرداخت اقساط خود عقب ماندهاند.
21- میزان بیکاری در ایالات متحده به دلیل کاهش میانگین رشد و تعطیلی بیشتر کارخانهها و انتقال برخی کارخانهها به کشورهای آسیایی و نیز انبوه جنسهای ارزان چینی در بازار آمریکا، افزایش یافته است. میزان بیکاری در سال 2000، 3.9% بوده است. وزارت کار آمریکا اعلام کرد میانگین بیکاری به 9.6% افزایش داشته است. در حال حاضر مجموع تعداد بیکاران در ایالات متحده حدود 15 میلیون کارگر است که 6.2 میلیون نفر از آنان در بیکاری طولانی (بیشتر از 26 هفته) به سر میبرند، یعنی بیش از 40% بیکاران مدتی بیش از 6 ماه را در جستجوی کار میگذرانند، در حالیکه 21% ایشان مدتی بیش از یک سال را در بیکاری به سر میبرند.
22- کاهش میزان تحصیل در آمریکا بویژه در زمینه آموزش عالی: اوباما در این راستا اعلام کرد: تعداد محصلین در این سطح از آموزش از میان شهروندان ما به سخنی 50% است، این در حالی است که شمار افرادی که در دوره دبیرستان ترک تحصیل میکنند بالاترین میزان در میان کشورهای صنعتی میباشد و همزمان نیمی از دانشجویانی که تحصیلات دانشگاهی خود را آغاز میکنند، آن را به پایان نمیرسانند.
اینها بارزترین شاخصهایی بود که نشان میدهد ایالات متحده با سرعت به سمت فروپاشی به پیش میرود؛ نویسنده در پایان به هشداری اشاره میکند که "نیل فرگوسن "، کارشناس اقتصادی آمریکا، استاد دانشگاه هاروارد، نویسنده مقالات هفتگی مشهور در روزنامه لس آنجلس تایمز و صاحب کتاب "امپراطوری- صعود و نابودی سیستم جهانی بریطانیا و درسهایی برای قدرتهای جهانی " آن را مطرح کرده و آن این است که امپراطوری آمریکا طی دو سال آینده به صورت غیرمنتظرهای فروپاشی خواهد کرد.
آمریکا سقوط خواهد کرد همانگونه که امپراطوریهای دیگر سقوط کردند، صفحه این امپراطوری نیز در هم پیچیده خواهد شد و دیگر ستونی برای آن باقی نخواهد ماند و به خاطر جنایتهای ضد بشری این امپراطوری کسی بر آن نخواهد گریست.
استقبال تاریخی ملت قهرمان لبنان از دکتر احمدی نژاد
1389/07/22
استقبالكنندگان در طول مسیر به رسم آیین و سنت خود با پاشیدن برنج خشك و گل افشانی شادمانی خود را از حضور دكتر احمدی نژاد در كشورشان نشان دادند.
استقبالكنندگان در طول مسیر به رسم آیین و سنت خود با پاشیدن برنج خشك و گل افشانی شادمانی خود را از حضور دكتر احمدی نژاد در كشورشان نشان دادند.
استقبالكنندگان لبنانی در طول مسیر به رسم آیین و سنت خود با پاشیدن برنج خشك و گل افشانی شادمانی خود را از حضور دكتر احمدی نژاد در كشورشان نشان دادند و در مسیر حركت كاروان حامل رییس جمهوری اسلامی ایران دهها گوسفند و شتر قربانی شد.
به گزارش برنا، مردم لبنان امروز بی سابقه ترین استقبال از یک شخصیت خارجی را رقم زدند.
بنا بر این گزارش، امروز محمود احمدی نژاد رییس جمهوری اسلامی کشورمان پس از ورود به فروگاه بیروت مورد استقبال نبیه بری وزیر مجلس لبنان قرار گرفت.
همچنین پدران شهدای مقاومت "سید عباس موسوی" و "عماد مغنیه" با استقبال از محمود احمدی نژاد، استقبال و ارادت خود را نسبت به نظام جمهوری اسلامی نشان دادند.
همچنین ایرانیان حاضر در فرودگاه با شعار "صلی علی محمد، یاور رهبر آمد" و "احمدی نژاد قهرمان خوش آمدی به لبنان" از رییس جمهور کشورمان استقبال کردند.
رییس جمهوری اسلامی ایران در مسیر پنج كیلومتری فرودگاه بیروت تا كاخ ریاست جمهوری لبنان مورد استقبال گرم، صمیمی و پرشور و بینظیر مردم لبنان قرار گرفت.
مردم لبنان با قرار گرفتن در دو سوی مسیر حركت كاروان حامل رییس جمهور با در دست داشتن پرچم مقدس جمهوری اسلامی ایران و تصاویری از امام خمینی(ره)، رهبر معظم انقلاب و محمود احمدی نژاد تعلق خاطر خود را به ارزش های انقلاب اسلامی، رهبر فرزانه انقلاب و مواضع اصولی جمهوری اسلامی ایران به نمایش گذاشتند.
در مسیر استقبال، گروه های مختلف مردمی با اشك شوق و شادمانی و با سردادن شعارهای انقلابی و سرودهای حماسی همبستگی و ایستادگی و عشق خود را به ملت ایران ابراز داشتند.
استقبالكنندگان در طول مسیر به رسم آیین و سنت خود با پاشیدن برنج خشك و گل افشانی شادمانی خود را از حضور دكتر احمدی نژاد در كشورشان نشان دادند.
در مسیر حركت كاروان حامل رییس جمهوری اسلامی ایران دهها گوسفند و شتر قربانی شد. اجتماع عظیم مردم لبنان در استقبال از دكتر احمدی نژاد به حدی بود كه كاروان حامل رییس جمهور و هیأت ایرانی به سختی جلو می رفت.
مردم لبنان از ساعت ها قبل از ورود هواپیمای حامل دكتر احمدی نژاد به فرودگاه بیروت و با حضور گسترده و پرشور در خیابان ها در انتظار استقبال از رییس جمهور بودند.
حدود یکسال از شروع بکار شبکه تلویزیون فارسی بی بی سی میگذرد و گردانندگان این شبکه سعی نموده اند با استفاده از زمینه های موجود اجتماعی در کشور و با جذب مخاطبین بیشتر بتوانند تاثیرات فرهنگی، سیاسی و اجتماعی مورد نظر خود را از این طریق بجای گذارند. البته این نوع نگاه و هدف گذاری منطقاً مورد توجه بسیاری از رسانه های دیگر نیز هست. بدیهی است این شبکه نیز بعنوان یک موسسه وابسته به دولت انگلیس سیاست های مورد نظر دولت متبوعش را پیگیری و اجرا میکند.
در یک گزارش مجلس اعیان بریتانیا در بررسی منشور سرویس جهانی بی بی سی در دوره پارلمانی سال های 2005-2006 چنین آمده است: "وزارت امور خارجه تامین کننده مالی سرویس جهانی است و توافق رسانه ای بین بی بی سی و وزارت خارجه تعیین کننده اهداف راهبردی سرویس جهانی بی بی سی است. این [توافق] سرویس جهانی بی بی سی را متعهد می سازد که برنامه های تولید و پخش شده و اولویت های رسانه ای خود را بر اساس قراردادش با وزارت خارجه تنظیم کند. همچنین وزارت خارجه نقش تصمیم گیرنده ای درباره شیوه کارکرد سرویس جهانی بی بی سی خواهد داشت". http://www.publications.parliament.uk/pa/ld/ldbbc.htm
شبکه فارسی بی بی سی اگر چه محور اصلی کار خود را خبررسانی معرفی نموده است اما بینندگان آن بعضاً شاهد پخش برنامه هایی در قالب و شکل برنامه های مستند نیز می باشند. بدین جهت نویسنده در این نوشتارسعی دارد تحلیلی پیرامون برخی برنامه های مستند این شبکه ارائه دهد. مشاهده شده است که اینگونه برنامه ها که با ظاهروصورت یک مستند علمی ارائه می شود ، عملاً با شیوه ای غیر علمی و بطور کاملاً جانبدارانه به ترویج و تبلیغ دیدگاه های خاص می پردازد. البته در ساخت یک فیلم داستانی نویسنده می تواند نظرات خود را بصورت یک درام خیالی به بیننده معرفی کند. اما در مورد یک گزارش ویا یک مستند علمی سازنده موظف است دیدگاه ها و حقایق موجود در مورد آن موضوع را بی طرفانه به اطلاع بیننده برساند و قضاوت نهایی را به او واگذار کند. در برنامه های مستند گونه ای که اخیراً از این شبکه پخش شده است مواردی وجود دارد که در آنها بوضوح "پیام های ضد دینی" تحت عنوان "مستند علمی" به بیننده القا می شود.
دو نمونه از اینگونه برنامه های مستند گونه یکی در مورد چارلز رابرت داروین ، دانشمند و زیست شناس انگلیسی و بنیانگذار نظریهٔ تکامل است و دیگری در مورد حکیم عمر خیام دانشمند و ریاضی دان معروف ایرانی که هفته های گذشته از این شبکه پخش شد. اگر چه در هر دو فیلم یاد شده نکات آموزنده ومفیدی نیز وجود داشت ، اما نهایتاً سازنده تلاش کرده بود با ارائه تصویری پر قوت از شخصیت علمی دانشمندان مورد اشاره ، نظرات آنان را با اصولی ترین آموزه های دینی مغایر ویا مخالف جلوه دهد و از این طریق به تبلیغ یک دیدگاه ضد دینی بویژه در میان اقشار جوان توفیق یابد.
در برنامه مربوط به حکیم عمر خیام، سازنده فیلم از یکسو با مستندات گوناگون از جمله مصاحبه با چندین دانشمند برجسته غربی ، ابعاد شخصیت علمی این دانشمند را بخصوص در زمینه های ریاضی و نجوم مورد توجه قرار داده و در ذهن بیننده شخصیتی ممتاز، مستحکم و درخشان از او ترسیم می نماید و از سوی دیگر با بهره گیری از برخی اشعار منسوب به خیام او را شخصی منکر قیامت یا مخالف عمل به مقتضیات باور های یک مومن به قیامت نشان می دهد و بر آن تاکید می نماید بطوریکه درانتهای برنامه ، گزارشگر به صراحت چنین نتیجه گیری می کند که شخصیت عالِم و موجهی چون خیام به قیامت و پایبندی اخلاقی مقتضی آن کافر بوده است. از نکات قابل تامل دیگردر این برنامه ، استفاده گزینشی از بریدهای کوتاه سخنان برخی کارشناسان در مورد خیام در جهت القای دیدگاه مورد نظر بود بدون آنکه کمترین اشاره ای به نظرات متعدد دیگری که مثلاً در تفسیر عرفانی اشعار خیام وجود دارد یا نظراتی که قایل به ورود برخی رباعیات از افراد دیگر در مجموعه رباعیات خیام است و یا حتی نظراتی که به تفکیک شخص خیام حکیم و خیام شاعر استناد دارد صورت پذیرد. از آن تامل برانگیزتر بهره گیری از مصاحبه با آقای محمد رضا شجریان در این برنامه است. به گفته گزارشگر، مصاحبه با استاد شجریان بدلیل اجرای آواز برخی اشعار خیام درکارنامه هنری ایشان مورد توجه قرار گرفته بود و نظرات ایشان به عنوان استاد برجسته آواز در کنار دیگر کارشناسان فلسفه و ادبیات مطرح گردید و متاسفانه به نظر می رسید بیش از سایر گفتگو ها توانست غرض سازنده فیلم را در ترسیم تصویری الحادی از خیام براورده سازد.
واقعیت این است که امروزه امواج ماهواره ای در هر نقطه و مکانی قابل دسترسی است و شبکه های مختلف با نیات و دیدگاه های خاص خود سعی در ترویج و القای اهداف خود دارند. حال اگر مقابله با این امواج در آسمان تلاشی بی اثر باشد ، اما مقابله صحیح و اصولی با این قبیل نظریات در عرصه فرهنگی و رسانه ای از وظایف مهم بوده وبه فضل الهی موثرخواهد بود. با توجه به اهمیت این موضوع توصیه های زیر قابل تامل است :
١- بینندگان اینگونه برنامه ها بخصوص جوانان کنجکاو و پر احساس توجه کنند که استفاد ه از جنبه ها و موارد مثبت علمی چنین برنامه هایی، آنها را از القائات احیاناً منفی و پنهان آنها غافل نسازد. انسان آزاد اندیش ، پرسشگر و جستجوگر است و با بهره گیری از منابع و صاحب نظران گوناگون و مورد وثوق ، به تجزیه و تحلیل همه جوانب یک موضوع اقدام نموده و سپس به قضاوت و نتیجه گیری می پردازد.
٢- واضح است که وظیفه صدا وسیما بعنوان تنها رسانه تلویزیونی کشور بسیار خطیر است. بنابه اعتقاد بسیاری توفیق برخی شبکه ها و برنامه های ماهواره ای در جذب بیننده تنها به دلیل شکل و ماهیت جذاب برنامه های آنها نیست بلکه ضعف صدا وسیما در جذب فراگیر مخاطب درمیان اقشار مختلف اجتماعی نیز عامل مهمی در روی آوری به سوی شبکه های خارجی است. شاید یکی از دلایل مهم این ضعف از جنبه محتوایی، بکار گیری متعدد و مکرر روش های ابتدایی صریح گویی در تبلیغ و ترویج اداب و آموزه های دینی است که در بسیاری از برنامه ها دیده می شود و این نوع برنامه ها در ایجاد پذیرش یک باور دینی غالباًً کم اثر و حتی گاهی اثری وارونه دارند.
٣- توصیه به شخصیت هایی است که از نظرات و گفته ها و تصاویر آنها در ساخت برنامه ها بخصوص از طریق شبکه های خارجی استفاده می شود که به پیام و هدفی که برنامه مورد نظر دنبال می نماید توجه نموده، در دام حقّه های رسانه ای گرفتار نشوند و اعتبار و آبروی علمی، هنری و فرهنگی خود را نا خواسته در خدمت اهداف خاص رسانه ها که احتمالاً با آن موافق نیستند قرار ندهند.
صدای امریکا و بی بی سی فارسی که بسیار هماهنگ عمل می کنند این روزها رفته اند سراغ مسایل اقتصادی ایران و به صورت ویژه این سوژه را دنبال میکنند .اجرای طرح هدفمند کردن یارانه و نوسان قیمت ارز در بازار به صورت عمده در این شبکه دنبال میشود. گفتیم این تلویزیون بحران ساز است فقط نگاه کنید به ترفند های بی بی سی برای پیوند زدن میان بحران اقتصادی در ایران و مسایل سیاسی به این عبارت یکی از گزارشهای مزدوران بی بی سی دقت کنید " مردم از اجرای قانون حذف تدریجی یارانه ها نگران هستند چرا ؟ ... وضعیت اقتصادی به یک موضوع امنیتی برای ایران تبدیل شده است آنها نگران هستند مخالفان حکومت از نارضایتی مردم از مسایل اقتصادی به نفع خود استفاده کنند" به طور مثال برخی گزارشهای نگین شیر آقایی این دخترک رشتی و خبرنگار روزنامه های زنجیره ای را با عنوان تحریم ببنید که از مکانیکی شروع میکند تا به دندانپزشکی می رود که تحریم بر سر شما مردم ایران چه می اورد طفلک مجبور است در حضور همسر دلقک و بی غیرتش که هر دو در استخدام مزدوران استعمار هستند به هر خفتی برای جلب نظر مدیران بی بی سی فارسی تن بدهد تا چند صباحی بیشتر در زمین انگلیس چرا کند !
به سراغ دیگر مزدوران بی بی سی فارسی خواهیم رفت و آنها را به خواست خدا رسوا میکنیم ... پاینده باد ایران و ایرانی
گفته بودیم می ایم با رمز گشایی عملیات روانی مزدوران بی بی سی فارسی ، این روزها محفل بی بی سی نشینان فارسی طراحی جدیدی دارد از بیهوده بودن دفاع اصولی یک ملت در مقابل متجاوزی بنام صدام ، به همین اثر اخیر داستان دوسرباز بی بی سی فارسی نگاه کنید مزدوری بنام ژیار گل در جای جای داستان بی سر و ته خود بدنبال بریده هایی است که برای سرابی بنام غرب همه چیز شان را به حراج گذاشتند، جنگ بد بود و حاصل اختلاف میان صدام حسین و آیت الله خمینی ! ، روحیه خراب و درب و داغان سربازان جنگ را موسسه خیریه وست کانادا و بطور کلی غرب درمان میکند !؟ به سراغ آلفرد یعقوب زاده می روند و از زبان او محدودیتهای زمان جنگ را می گوید ، تصاویر آسایشگاه روانی جانبازان جنگ را برای تداعی بیهوده گی جنگ و دفاع مردم ایران مطرح میکند ، آخ که از این بی شرفی و وطن فروشی مزدوران بی بی سی فارسی به کجا باید شکایت برد ؟ هموطنانی که برای این افشا گری ، منطقی جز فحاشی ندارند لااقل به این سوال جواب بدهند آیا در این مملکت فقط حبس و قتل و گرانی و عقب ماندگی بیداد میکند ؟ یا نکته هم مثبتی هم وجود دارد و اشاره نمیشود آیا صدها موفقیت این کشور در دنیا ارزش طرح در بی بی سی فارسی را ندارد ؟
نفیسه کوهنورد خبرنگار فعلی بی بی سی در استانبول ، کوهنورد بعد از اختلاف با محمد قوچانی در روزنامه شرق در سال ۸۲ به روزنامه همشهری رفت . این مزدوره در زمان حضورش در همشهری به دفعات با هزینه این موسسه به ترکیه سفر کرد و همزمان با سفارت ترکیه در تهران و حتی بسیاری از مسئولان ترک ارتباط خوبی داشت بی توجهی به فعالیت های مشکوک وی تا آنجا پیش رفت که این دختر خانم به دبیری صفحه سیاست خارجی همشهری نیز مفتخر شد. البته شاید برای دوستان بی بی سی اش جالب باشد که بدانند نفیسه کوهنورد بر عکس تفکرات فعلی اش در رسانه استعمار ، در آن روزها اعتقاد چندانی به گفته های امروز بی بی سی نداشت و بارها در دفاع از حجاب و قوانین سخت گیرانه ترکیه علیه حجاب مطلب نوشت و از زنان محجبه ترک دفاع میکرد. این موضوع به راحتی با مراجعه به آرشیو همشهری قابل اثبات است . رد پای این جاسوسه بی بی سی با اعتراض مدیر کل وقت مطبوعات خارجی وزارت ارشاد دولت خاتمی نسبت به فعالیت غیر قانونی وی برای C N N کم کم هویدا شد و نفسیه کوهنورد مدتی بعد از آمدن دولت نهم ، ایران را ترک کرد و رسما در آغوش استعمار افتاد !
مزدوره بعدی که در این وبلاگ معرفی میشودفریبا صحراییخبرنگار بی بی سی فارسی در پاریس است. خدایا خدمت معرفی این مزدوران به مردم و ایران را از ما قبول کن
سال نو مبارک ! هیچ وقت از خودتان سوال کردید چرا بی بی سی فارسی از میان استعدادهای فراوان ایرانیان خارج از کشور بیشتر رفته است سراغ روزنامه نگاران دوم خردادی و آنها افتخار مزدوری استعمار را یافته اند ؟ ... پاسخ روشن است ... دلیل مهم آن حضور باند ایرانیهای پرنفوذ و قدیمی بی بی سی فارسی است ، برای اطلاع بیشتر شما از این گروه مرموز که همواره در اندیشه ساقط کردن حکومت مرکزی ایران از محمدرضا شاه تا جمهوری اسلامی بوده اند یکی از چهره های بنام آن را معرفی میکنیم ... بهروز آفاق تبریزی یا بهروز یوسف زاد روزنامه نگار قدیمی و مدیر بخش آسیای سرویس جهانی بی.بی.سی در حقیقت آفاق مسئول راه اندازی تلویزیون بی بی سی فارسی است ، اما گرایش مذهبی این مزدور چیست ؟ بهروز آفاق یکی از بهائیان پرنفوذ است که دغدغه ای بنام وطن ندارد و تمام اندیشه اش اجرای احکام حضرت بهاءالله است .... باند ایرانیها همین جوری کسی را به بی بی سی راه نمی دهند !؟ دو شرط مهم پذیرش در بی بی سی فارسی یکی میزان تطبیق پذیری و پذیرش سیاستهای بی سی فارسی و دوم ساپورت یکی از اعضای باند ایرانیهاست ... جای تاسف است وقتی می شنوی دخترکان خبرنگار ایرانی برای ماندن بر روی آنتن استعمار ! از سرو کول مدیران بالا می روند و برای جلب رضایت اعضا باند ایرانی تن به هر خفتی می دهند ... از جمله دیگر اعضای باند ایرانیهای بی بی سی فارسی می توان از صادق صبا ،عنایت فانی، شهریار راد پور ، باقر معین و حتی لطفعلی خنجی نام برد
بخشی از اطلاعات این پست را کارکنان آزاده ایرانی در بی بی سی برای ما ارسال کردند
بسیار خوشحال و خوشوقتیم از همکاری ایرانیان آزاده ای که با افشا چهره مزدوران بی بی سی فارسی دین خود را به میهن و ملت ادا میکنند . از جمله مزدوران بی بی سی فارسی که نخستین پست این وبلاگ به معرفی او اختصاص پیدا کرد مسعود بهنود است سردبیر سابق آیندگان که با اغفال روزنامه نگاران جوان و کم تجربه به سوی بوش هاوس ، همچون ۵۰ سال گذشته در خدمت استعمار پیر قرار دارد ، هموطنی با ارسال مقاله ایرج مصداقی به افشای چهره مرموز بهنود در سالهای گذشته پرداخته است.
" مسعود بهنود، یکی از کسانی است که در طول عمر خود همواره تلاش کرده است به قدرت نزدیک شود و از آن بهره جوید. او در این راه هیچ پرنسیبی را رعایت نمیکند و یکی از نمونههای مشخص ابنالوقتی در تاریخ معاصر ایران است. فرج سرکوهی که سالها با او در نشریه «آدینه» کار کرده است، مینویسد:
«آقای غلامحسین ذاکری امتیاز (پروانه نشر) داشت اما تخصص و دانش و سرمایه نداشت. سیروس [علینژاد] را به سردبیری برگزید و آقای مسعود بهنود را به مشاورت. بعدتر که امکانات و روابط آقای مسعود بهنود دانست همه جا در موارد حساس با او رایزنی میکرد و آقای بهنود شد تضمین دوام مجله. آقای مسعود بهنود روزنامه نویسی چیره دست و باهوش بود. به دوران شاه کوتاه زمانی با روشنفکران معترض پریده بود اما با موقع شناسی که در او است به سرعت دریافته بود که باد از کدام سو میوزد. در باند نخستوزیر وقت آقای عباس هویدا جا کرده بود و در آیندگان آقای داریوش همایون نیز مدتی سردبیر بود. از معدود گویندگان رادیو بود که بدون نوشته و بازبینی حق داشت برنامهی راه شب را اداره کند. در تلویزیون دولتی نیز برنامه ساز و مفسر سیاسی مورد اعتماد بود. شامهایی قوی داشت در تشخیص قدرت. سازش با قدرت را استلزام حضور مدام خود در رسانه ها میدید. ... پس از انقلاب سردبیر تهران مصور بود. شیوه دیگر کرده بود و به پسند روز نان از دشنام دادن به خاندان پهلوی و آقای عباس هویدا میخورد که به نظام پهلوی حامی او بود. ... با بسته شدن نشریات و ضربهی ۶۰ کوتاه مدتی به اتهام همکاری با رژیم سابق به زندان افتاد. آن جا کار خود کرد و هرچه بود پس از آزادی به حلقههایی از قدرت و به باند هاشمی رفسنجانی راه یافت که در مقالاتش در آدینه و نشریات دیگر او را «سردار سازندهگی» و تالی امیرکبیر میخواند. تعادل هم رعایت میکرد و هرجا که از «سردار سازندهگی» میگفت از رهبر نظام نیز چون «ستون خیمه» یاد میکرد.شهرت داشت که فدیهی آزادی او [از] زندان فیلم تار عنکبوت است- که سناریو آن را نوشت و در آن بازی کرد- و بهای حضور او در بیشتر مطبوعات طرح خواستهای نظام در رسانههای غیردولتی. ... هر شمارهی مجلهی آدینه مقالهایی از او باید که در صفحههای اول مجله چاپ میشد و اغلب در بارهی مسائل روز ایران. نثری ساده و روان و پرکشش داشت. به نعل و میخ میزد و در نان قرض دادن به این و آن صاحب قدرت و مکنت استاد بود. تصویرگری که از لوازم گزارش نویسی است خوب میدانست و غمزههای زیبا در قلم میکرد. این همه چنان بود که اشتباهات بسیار و اطلاعات غلط و بافتههای مجعول که در نوشتههای او فراوان است از چشم خوانندهی کم سواد و آسان گیر پوشیده میماند. در آدینه هیچ کس جز او حق نداشت که در بارهی مسائل ایران بنویسد و هیچ مقالهایی در نقد نوشتههای او – حتا در نشان دادن بافتهها و اشتباهات فاحشی که در مقالات او بود- چاپ نمیشد. » "
" هشدار دوباره به سایر مزدوران بی بی سی فارسی، اطلاعات لازم در باره همکاری آنها با رسانه استعمار در اختیار ماست و در همین جا منتشر خواهد شد " -
زوج کاملی! که به عنوان تهیه کنندگان رسمی در استخدام بی بی سی فارسی هستند، این مزدوران که تا چند سال پیش در ایران و در روزنامه های عموما اصلاح طلب فعالیت می کردند پس از قضیه معروف وبلاگ نویسان در سالهای ابتدایی دهه هشتاد ، مورد توجه محافل اطلاعاتی غرب خصوصا انگلیس قرار گرفتند. سینا مطلبی که هم اکنون هم در ایران پرونده باز قضایی دارد ابتدا راهی هلند شد و پس از مدتی اقامت و همکاری با میز رسانه اطلاعات هلند ، برای بازدهی بیشتر جذب سرویس اطلاعاتی انگلیس و مزدوری در بی بی سی فارسی شد ، نفوذ در بین روزنامه نگاران ناراضی ایرانی و شناسایی و جذب انها برای همکاری در داخل ایران و حتی جذب انها در بوش هاوس ! از جمله ماموریتهای این مزدور است ، فرناز قاضی زاده هم زوج مناسبی برای مطلبی است و به مدد او به عنوان تهیه کننده و مجری در استخدام رسانه استعمار است.به هرحال این هم یک نوع زندگی است، فقط می ماند پاسخگویی این مزدوران به فرزند خود در فردای ایران
اخطار : به برخی روزنامه نگاران فریب خورده هشدار می دهیم که در همکاری خود با دشمنان این مردم تجدید نظر کنند
سرکار خانم از خانواده ای مذهبی است و جالبه که ایشان از دامن خانواده منتسب به شهدای محراب به رسانه استعمار و مزدوری رسیده است. پونه خانم که خاطرات برخی دوستان ایشان از رفتار و عقایدش شنیدنی است برادر زاده شهید محراب آیت الله قدوسی است . البته در تاریخ ایران بسیارند کسانی که با وجود اصالت خانوادگی به نوکری انگلیس مفتخر شده اند که نمونه های ان را در همین وبلاگ مطالعه میکنید البته یک دیدگاه دیگر هم هست که میگه کلا خانواده های مذهبی بازده تربیتیشون اینجوریه! یکیش تهمیه میلانی که نوه آیت الله میلانیه. یکی هم حسام نواب صفوی که نوه نواب صفویه، بهرحال این مزدور استعمار به مدد جاذبه جنسی خود در برنامه نوبت شما ، والبته حضور موفقش در سایتهای پر طرفداری مثل کلوب ! به شکار ذهنی جوانان این مرز و بوم و پیاده کردن اهداف استعمار پیر مشغول است
یادآوری : قرار بود از مزدور اصلی صادق صبا بنویسیم ! گروه تحقیق ما در حال کار است و با توجه به سابقه ۲۰ ساله این مزدور در بی بی سی فارسی ، اطلاعات خوبی را در این وبلاگ منتشر میکنیم همین جا هم از برخی آزادگان داخل بی بی سی فارسی که اطلاعات تکمیلی را در اختیار ما می گذارند ممنویم و امیدواریم بابت این خدمت ارزنده به مملکتشان سرافراز باشند
+ نوشته شده در یکشنبه هشتم شهریور 1388ساعت 2:14 توسط یک ایرانی | 186 نظر
این مزدور بی بی فارسی فرزند سیروس علی نژاد است . پدر او از روزنامه نگاران قدیمی است که به مدد دخترش در این اواخر عمر افتخار همکاری با رسانه استعمار را یافته است . سیما علی نژاد حدود 15 ساله که در خدمت بی بی سی فارسی است. مسئولیتهای او از گویندگی و سردبیری رادیو تا سردبیری سایت فارسی بی بی سی بوده است . این مزدور که هم اکنون به عنوان گوینده تلویزیون فارسی فعالیت دارد پنج سال قبل در سفری به ایران در دام تور های امنیتی افتاد و ماهیت او بیشتر روشن شد.در بی بی سی فارسی دیکتاتوری او در رفتار با همکاران معروف است
مزدور بعدی که در این وبلاگ معرفی میشود صادق صبا مدیر بی سی سی فارسی است